تذکر : خانم ها نخوانند!
یک) نمی توانند! خب نمی توانند،بله واقعاً نمی توانند در کاری مربوط بهشان نیست دخالت نکنند. اگر الان یک تصویر ماهواره ای از تمام کامپیوترهای در سراسردنیا داشته باشیم، خیل عظیم زنان کنجکاو را می بینیم که نفس زنان خود را رسانده اند پشت مانیتورهایشان و در حال خواندن این مطلب هستند. خانم عزیز! وقتی می گوییم خانمها نخوانند، دلیل دارد...باشد عیبی ندارد، اگر جنبه اش را داری، بخوان.
10 داستان خیلی کوتاه 1- جوجه ها سر سفره ناهار گفتند:« آخرش کبدمون از کار می افته، چرا باید هر روز ناهار و شام تخم مرغ بخوریم و حتی یک بار هم یک ناهار درست و حسابی نداشته باشیم؟!»، خروس سرش را پایین انداخت، در چشمان مرغ اشک جمع شد و به فکر فرو رفت، آنها فردا ناهار مرغ داشتند. |
آیا در تاریخ مردی به این نام وجود داشته است یا نه؟ این همه لطیفه،شوخی،مزاح وحکایت که درباره ی او شنیده وخوانده می شود،آیا حقیقت دارد یا گزافه است؟....
هیچ کس نمی تواند سخن دقیقی از این شخصیت بر زبان آورد،اما هرچه بود و هست،جاودانگی شخصیت ملانصرالدین وشیرینی و جذابیت ماجراها وحکایتهایی است که از او بر سر زبان مردم جاری است.
اگر نامی از او در تایخ ادبیات ذکر شده و یادگاری از او باقی مانده است،به خلاصه همین نوشته ای است که اکنون پیش رو دارید:
ملانصرالدین و یا خواجه نصرالدین،ازمشهورترین لطیفه گوهاست،که در خلق آثار فکاهی ولطیفه گویی وشیرین کاری،بی بی نظیر بوده است.
حکایت ها و اطیفه هایی که از او نقل شده است،در بسیاری از کشوره های جهان و به زبان های زنده ی دنیا تعریف می شود و مردم،هنوز هم از شنیدن ماجراها و قصه های زندگی او سرگرم و شادمان می شوند.این شخصیت،در قرن هشتم یا نهم زندگی می کرد واز مردم شهر قونیه- ترکیه فعلی- بود.اکنون در همان شهر مقبره ای است که به نام او شهرت دارد.زیارت کنندگان،بر مزارش او را یاد می کنند وبرایش مغفرت می طلبند.
رضا شیرازی